ماجرای صدقههای میلیاردی/ در این قبرستان پولی برای قبر نمی دهید
تصور کنید مالک یک پاساژ هستید با ۲۵ واحد تجاری در مرکز شهر، سرانگشتی هم که حساب کنید با اجاره بهای حداقلی هر واحد، میتوانید با درآمدتان شاهانه زندگی کنید. یک گاوداری بزرگ هم داشته باشید با باغ مرکبات و درآمد سالانهاش. اما، یک جا دل بکنید از این مال و اموال و همه را ببخشیدو صدقه بدهید! این بخشش راحت نیست، حتی به زبان. دل بزرگی میخواهد که این آدمهای دل بزرگ، کنار ما کم نیستند. این گزارش روایتی است از وقفهای خاص و ماندگار و آدمهای ناب…
گروه زندگی: قیمت دلار و طلا چند شده؟ شاخص بورس سبزه یا قرمز؟ کجا سرمایه گزاری کنم بیشتر سودآوری دارد؟ این روزها خیلیها وسط هیاهوی نوسانات قیمت طلا و دلار گیر کردهاند. اگر یک سری به راسته صرافیها بزنید ماجرا دستتان میآید. اما اینجا در این گزارش حرف از دلار و طلا نیست. قرار نیست از نوسانات اقتصادی و تورم حرف بزنیم. اتفاقاً قرار است برای چند دقیقهای دست شما را بگیریم، کمی حال و هوایتان را عوض کنیم و ببریم به خانه دل آدمهایی که حساب و کتاب زندگیشان با دو دوتا چهارتاهای معمولی فرق میکند؛ قرار است سراغ آدمهایی برویم که دنیا و زندگی برایشان مثل اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت بهشان سپردهاند و این اسباب بازی را آنقدری جدی نمیگیرند. چطور و چرایش را در ادامه بخوانید.
*پیرمرد جهرمی با ۲۵ واحد تجاریاش چه کرد؟ تصور کنید مالک یک پاساژ هستید با ۲۵ واحد تجاری در مرکز شهر، سرانگشتی هم که حساب کنید با این قیمتهای سربه فلک کشیده، با اجاره بهای حداقلی برای هر واحد، میتوانید با درآمدتان شاهانه زندگی کنید. یک گاوداری بزرگ هم داشته باشید با باغ مرکبات کنار دستش و درآمد سالانهاش. اما، یک جا دل بکنید از همه این مال و اموال و همه را وقف کنید! این مقدمه را گفتیم تا برسیم به اینجا که در قیل و قال این روزگار کم نیستند آدمهای نابی که دار و ندارشان را وقف میکنند؛ وقف یا همان صدقه جاریه! این بخشش راحت نیست، حتی به زبان. دل بزرگی میخواهد که این آدمهای دل بزرگ، کنار ما کم نیستند. شاید کم کاری ما رسانهایهاست که در کنار همه هیاهوهای خبری از این بزرگان واقف نمیگوییم؛ بزرگانی که در یک جایی از زندگی، دلخوشی شان میشود بخشش… نمونهاش آقا «سید فضل الله دستغیب»؛ پیرمرد ۸۳ جهرمی؛ مالک همان گاوداری ۵ هکتاری و پاساژ تجاری که همه را یک جا وقف کرده است. حاج آقا دستغیب از آن پیرمردهای دریا دل و باصفاست. صدای مهربانی دارد. دل دل میکنم از او بپرسم پدرجان وقتی داشتی سند شش دانگ یک پاساژ تجاری را از نام خودت خارج میکردی و آن را میبخشیدی دست و دلت نلرزید؟ راستی صدای بچههایت درنیامد؟ نگفتند پس ارث و میراث ما چطور میشود؟ *هزینه های قصر در حال ساخت همه این سؤالها در ذهنم میچرخید که حاج آقا دستغیب برای سؤال اولم یک جواب دندان گیر میدهد و میگوید: «مثل این است که تو در تهران باشی و در حال ساخت قصری در شیراز. مادام اگر قرار باشد پول بفرستید برای ساخته شدن آن قصر در شیراز، ناراحت میشوید؟ نه! دوست دارید هر چه زودتر قصرتان ساخته شود. داستان من و وقف داراییام من هم همین است. ما اینجا در این دنیا میبخشیم و آن دنیا چند برابر پس میگیریم. این دنیا کار خلق خدا راه می افتد و آن دنیا کار ما.» حاج آقا دستغیب یک گاوداری به مساحت ۵ هکتار با باغ مرکبات کنار گاوداری را وقف کرده است. خودش میگوید درآمد سالانه باغ مرکبات ۷۰۰ میلیون تومان است و آن را هم وقف کرده است. اما دست به خیری فقط خاص این پیرمرد اهل دل نیست و انگار خانوادگی دل دریایی دارند. از صحبتهای حاج آقا اینطور دستمان میآید که پاساژ تجاریشان با ۲۵ واحد، متعلق به همسرش «بتول سجودی» است و ایشان هم بدون هیچ چشم داشتی کل پاساژ را وقف کردهاند. میپرسیم مال و اموالتان را وقف چه کردید؟ حاج آقا دستغیب لبی به خنده باز میکند و با لحن شیرینش میگوید: «وقف ساخت دارلقرآن. وقف کار خیر، دستگیری از مستمندان، وقف ترویج دین اسلام.»
*وقتی ملک ۶۰۰ متری را صدقه دادند اما سیاهه وقفیات پیرمرد جهرمی هنوز تمام نشده است. پیرمرد یک ملک مسکونی دارد به وسعت ۶۰۰ متر در شهر جهرم. خودش در آن ساکن است و نیت کرده بعد از نبودش این ملک هم وقف شود. آن را وقف حوزه علمیه جهرم و وقف طلابی کرده که خانهای برای زندگی ندارند. حاج آقا دستغیب با آن لهجه دلنشینش میگوید: «این ملک ۶۰۰ متری را چند سال قبل ساختیم. الان ۶ واحد تجاری پایین ساختمان هست که دو باب تجاریاش را وقف مسجد کردم و ۴ مغازه دیگر را وقف حوزه علمیه.» میپرسم پدرجان فرزندانتان نگفتند چرا این همه وقف؟ بالاخره قرار بوده یک گاوداری ۵ هکتاری و باغ مرکبات و پاساژ تجاری و ملک ۶۰۰ متری بشود ماترک فرزندانتان؟ که باز هم جوابم را با جمله دهن پر کنی میدهد و میگوید: «نه جانم! بچههای من خودشان هم دست به خیرند. اصلاً اینجا در شهر ما؛ جهرم همه مردم دستی در کار خیر دارند.» *با سهم الارث برادرم چه کردم؟ در دین اسلام به وقف می گویند صدقه جاریه! یعنی صدقهای که خیرش جاری است، هم در دنیای خودت و خلق خدا تا ابد و هم جاری در آخرتت. این را «حسین خانی» به عمق جان درک کرده. حسین خانی واقف اهل ورامین است و کارنامه خیرخواهیاش برای خلق خدا پربار. زمینی را وقف کرده برای ساخت مسجد، ملکی را وقف کرده برای ساخت مدرسه. زمینی که وقف مدرسه کرده و الان شده دبیرستان امام خمینی ماجرای جالبی دارد که حسین خانی میگوید: «آن زمین سهم الارث برادر شهیدم بود. برادرم عاشق تحصیل بود ومن هم سهم الارثش را وقف ساخت مدرسه کردم. حالا دعای خیر پدر و مادر صدها دانش آموز دبیرستان امام خمینی هر روز بدرقه دنیای ما و آخرت برادرم است.» حسین خانی در بخش دیگری از ورامین هم زمینی داشته و آن را وقف کرده برای کودکان بی سرپرست بهزیستی.»
امامزاده طاهر و مطهر ورامین *ماجرای یک وقف خاص/ در این قبرستان پولی برای خرید قبر نمی دهید ماجرا هنوز تمام نشده است. آخرین وقف حسین خانی هم روایت جالبی دارد که شنیدن آن از زبان خودش شیرینتر است؛ «ما زمین سه هزار متری داشتیم، چسبیده به امامزاده طاهر و مطهر، در این امامزاده هم قبرستانی وجود دارد که اهالی ورامین امواتشان را در آنجا دفن میکنند و تولیت امامزاده مجبور است برای تأمین هزینهها بابت کفن و دفن و قبر، هزینهای را از خانواده متوفیان دریافت کند. ما دیدیم زمین درست چسبیده به امامزاده هست و با مشورت خانواده تصمیم گرفتیم آن را وقف کنیم برای دفن اموات، برای افراد نیازمندی که توانایی مالی برای پرداخت هزینه کفن و دفن و پول خرید قبر ندارند. قرار شد در بخشی از این زمین هم مصلای کوچکی ساخته شود برای اقامه نماز. برادر شهید ما و ۳۰ شهید دیگر هم در این امامزاده به خاک سپرده شدهاند. همین که بازماندگان اموات دعای خیر در حق ما میکنند کافی است.» حاج آقای خانی میتوانست زمینش را تکه تکه کند و بفروشد و از محل فروش آن برای خودش لاکچری زندگی کند. مثلاً برود دور دنیا را بگردد یا مثلاً فان ماشین مدل بالاتر را بیندازد زیر پای خودش و بچههایش. اما زمینی را وقف مدرسه میکند و زمینی را میدهد به مستمندان و یک زمین سه هزار متری را هم وقف میکند برای نیازمندانی که به قول معروف از فرط بی پولی ممکن است میتشان روی زمین بماند و پولی برای خرید قبرو هزینه کفن و دفن نداشته باشند. اینطور برای دنیا و آخرت خودش خیر جمع میکند.
*بخشش میلیاردی آقای روستایی زاده باید بیشتر بگوییم از خیران گمنام، از آدمهایی که بدون چشمداشت مال واموال شان را انفاق میکنند و میبخشند برای آسایش خلق خدا. همهشان هم آدمهای پولداری نیستند. ممکن است حتی آنقدری هم تمکن مالی نداشته باشند اما بخشش در ذاتشان است؛ مثل «حسین علی روستایی زاده» اهل تربت جام که یک اتفاق باعث شد پوچ بودن این دنیا بیشتر به چشمش بیاید و تعلقش به تعلقات این دنیا کمتر شود و همین بهانهای شود برای بخشش بزرگترین داراییاش. روستایی زاده از ماجرای وقف خانهاش میگوید: «پسر بزرگم فوت کرد. بعد از فوت او حال روحیام خراب شد و تغییر کرد. ناراحتی او مرا به این واداشت تا بتوانم توشه و ذخیرهای برای خودم و اموات خودم کنار بگذارم. خانهای بزرگ داشتم که از نظر موقعیت و متراژ و قیمت، ملک با ارزشی بود. با خودم گفتم این ملک میتواند منشأ خیرات زیادی بعد از من باشد. چرا دست من بماند؟ چرا بعد از من این ملک محل درگیری وراث شود؟ با مشورت اطرافیان و فرزندانم این ملک را وقف کردم تا بعد از فوت من و همسرم، اداره اوقاف عواید و سرمایه آن را برای امور خیر استفاده کند. ما سند این ملک را به نام اوقاف زدیم و نیتم این است که هزینه ملک برای نیازمندان، سالمندان و مستمندان استفاده شود. اگر منافعی دارد آن را مصرف کنند و اگر نه، خود ملک را بفروشند و هزینهاش را در این راه مصرف کنند. نیت اصلی من صرف کردن وقف، برای سالمندان بی کس و کار و یتیمان بی کس و کار بود اما اوقاف که رفتیم گفتند در کنار نیت اصلی خودتان نیت علم و فناوری را هم اضافه کنید. ملک ما ۵۱۰ متر زمین به همراه سه طبقه ساختمان در موقعیت خوبی از شهر مشهد است که این ملک را در سال ۱۳۹۶ وقف کردیم. در آن زمان ملک ما حدود ۴ میلیارد تومان ارزش داشت. الان ارزش آن بیش از ۲۵ میلیارد تومان است. اگر بیشتر داشتم بیشتر میبخشیدم.» امام صادق (ع) در روایتی میفرماید:«هیچ پاداشی انسان را پس از مرگ تعقیب نمیکند مگر در سه خصلت: صدقهای که در زمان حیات بدهد که این صدقه پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقه موقوفه غیر قابل ارث جریان خواهد داشت. یا سنتی نیکو که آن را بنیان نهد که خود بدان عمل کرده و دیگران نیز پس از او بدان عمل کنند یا فرزندی که برای او طلب مغفرت کند.» پایان پیام/